کد خبر: ۶۴۱۲
۱۲ تير ۱۴۰۴ - ۱۳:۰۰
عزاداری‌ از خانه حاج حسین قارونی شروع می‌شد

عزاداری‌ از خانه حاج حسین قارونی شروع می‌شد

وقتی سخن از عزاداری محرم و صفرش به میان می‌آید، داستان‌ها به «حسین قارون» می‌رسد. کسی که بیش از ۷۵ سال در تکیه هنگام عزاداری میان‌داری کرد و در سن ۹۲ سالگی درگذشت.

 هر چند این روز‌ها حسینیه و هیئت برای عزاداری امام حسین (ع) کم نیست، اما هنوز به اعتقاد خیلی‌ها عزاداری در تکیه‌های قدیمی، شور و حال دیگری دارد. حق هم همین است. بالاخره مراسم‌های سنتی در همین تکیه‌ها با حضور پیرغلامان صورت می‌گیرد. تکیه کرمانی‌ها در خیابان هفتم بولوار شهید شوشتری یکی از همین مکان‌هاست.

جایی که وقتی سخن از عزاداری محرم و صفرش به میان می‌آید، داستان‌ها به «حسین قارون» می‌رسد. کسی که بیش از ۷۵ سال در تکیه هنگام عزاداری میان‌داری کرد و در سن ۹۲ سالگی درگذشت. به پاس زحمت‌های این پیرغلام، ابتدای محرم امسال سالگردش در تکیه کرمانی‌ها برگزار شد.

این سالگرد در محرم بهانه‌ای برای شهرآرامحله شد تا  به گفتگو با تک پسر حاج حسین بنشیند و علی قارونی از پدری بگوید که هنوز هم قدیمی‌های مشهد او را به عنوان آغازگر و اعلام‌کننده محرم در مشهد می‌شناسند.


نسل دوم تکیه کرمانی‌ها

تکیه کرمانی‌ها یکی از قدیمی‌ترین تکیه‌های ایران و به گفته تاریخ‌نگارها، قدیمی‌ترین تکیه باقی‌مانده مشهد است. تکیه‌ای در محله قبر میر (بولوار شهید شوشتری) که قارونی سخنانش را از ساخت آن شروع می‌کند و می‌گوید: پدربزرگم که همه با نام غلامحسین بنا می‌شناختنش از معمار‌های مشهدی بود و ساکن محله قبرمیر.

وقتی زمین تکیه خریداری می‌شود، چند بنا دور هم جمع می‌شوند تا ساختمانش را بنا کنند. پدربزرگم هم می‌شود مسئول ساخت یکی از ایوان‌های اصلی تکیه. به همین علت پدرم از همان کودکی به تکیه رفت و آمد داشت و آن‌طور که خودش می‌گفت به جای بازی در کوچه وقتش را در تکیه می‌گذراند.

 پدرم در سن ۵ سالگی پدرش را از دست می‌دهد. عمویش که به آفرنده شهرت داشت، مسئولیت این خانواده را بر عهده می‌گیرد و پدرم را به عنوان کمک دست وارد کار‌های معماری می‌کند.

تا ۱۵، ۱۶ سالگی پدرم در کنار آقای آفرنده، معماری صحن‌های حرم امام‌رضا (ع) را انجام می‌داد. بعد از آن تصدیق می‌گیرد و به رانندگی می‌پردازد. البته در ماه‌های محرم و صفر به عنوان نسل دوم تکیه کرمانی‌ها برای اینکه بتواند عزاداری سالار شهیدان را بچرخاند، رانندگی را کنار می‌گذاشت و به هیئت‌داری در تکیه می‌چسبید.

 

۷۵ سال میان‌داری کرد

الگوی پدرم در زندگی همیشه  امام‌حسین (ع) بود. به همین دلیل در ایام سوگواری سالار شهیدان از جانش مایه می‌گذاشت. یکی از کار‌های اصلی‌اش در این ایام میان‌داری هیئت عزاداران در تکیه بود. هنگام خواندن نوحه‌ها دم‌دادن و میان‌داری برعهده‌اش بود. به همین دلیل حافظه خوبی هم داشت.

تا دلتان بخواهد شعر حفظ بود. شعر‌های آیینی که هنگام میان‌داری و دم‌دادن از آن‌ها استفاده می‌کرد. خودش عاشق این دم بود؛ «چه کربلا است امروز، چه پربلا است امروز.»در نوحه اول دم‌هایش از امام‌حسین (ع)، اصحابش و خانواده‌اش بود. دم دوم را با حضرت ابوالفضل (ع) آغاز می‌کرد و دم آخر را هم با همین حضرت به پایان می‌رساند.

 

اعلان آغاز محرم از خانه حسین قارون

پدرم به دلیل همین میان‌داری و دم‌دادن در تکیه کرمانی‌ها بین مردم خیلی شناخته شده بود. خیلی‌ها هم او را خالصانه قبول داشتند و از طرف دیگر، چون دومین نسل تکیه کرمانی‌ها بود؛ خانه‌اش محل تجمع عزاداران برای آغاز محرم بود.  

خودش همیشه می‌گفت هرکس برای انجام وظیفه‌ای به دنیا آمده و وظیفه من هم این است که خدمتگزار دستگاه امام‌حسین (ع) باشم. به همین دلیل هر سال قبل از آغاز محرم صبحانه برای عزاداران آماده می‌کرد. البته آن زمان خانه‌مان در طبرسی بود.

 

رضایت باید پشت سر عزادار حسین(ع) باشد


هیئت‌ها چند روز مانده به محرم

 صبح زود در خانه ما جمع می‌شدند، نوحه‌ای خوانده و عزاداری می‌شد. بعد همه با صبحانه پذیرایی می‌شدند. در نهایت همه پیاده از طبرسی راه می‌افتادند و به سمت حرم می‌آمدند تا آغاز محرم را به مردم اعلام کنند و عرض تسلیتی هم به امام‌رضا (ع) داشته باشند.

قبل از ورود به حرم هم یکی از علمای بزرگ به استقبالشان می‌آمد.چندین دهه اطلاع‌رسانی آغاز محرم که یکی از مراسم‌های قدیمی و استخوان‌دار مشهد بود از خانه ما آغاز می‌شد. همین مراسم باعث شد تا به مرور در نزدیکی خانه ما حسینیه و مسجد ساخته شود. در این سال‌های آخر که حدود هزار و ۵۰۰ نفر از هیئتی‌های مشهد در محل خانه‌مان جمع می‌شدند، در همین حسینیه و مسجد جا می‌دادیم.
 البته از حدود ۶ سال قبل که اعلان آغاز محرم به حرم معطوف شد دیگر مراسم تجمع هیئتی‌ها هم از خانه ما صورت نگرفت.


 قارون قبل از رفتن به هیئت رضایت می‌گرفت

پدرم معتقد بود کسی که پایش را در مجلس امام‌حسین (ع) می‌گذارد باید در زندگی‌اش هم اخلاق و زندگی امام (ع) را الگو قرار دهد. به همین دلیل خانواده برایش اهمیت داشت، چون محرم و صفر خودروش را می‌خواباند و کار نمی‌کرد. قبل از رسیدن این ماه‌ها همه خرج و مخارج خانه را از مادرم جویا می‌شد و تأمین می‌کرد تا قبل از رفتنش به هیئت رضایت همسرش جلب شود.

البته مادرم هم عاشق امام‌حسین (ع) بود و خودش همیشه پدرم را تشویق می‌کرد که تمام مجالس را شرکت کند. شاید باورتان نشود پدرم در سال‌های آخر عمرش تمام وقتش را برای مادرم می‌گذاشت و می‌گفت:تمام عمرم را برای امام‌حسین (ع) گذاشته‌ام و وظیفه‌ام بوده، اما الان همسرم بیمار شده و در بستر بیماری افتاده و وظیفه‌ام رسیدگی به این زن است که سال‌ها در خانه‌ام زحمت کشید. زنی که برای زندگی من همه کار کرد و باعث شد تا من حسین قارون شوم.


مخالف برخورد نامناسب با گردن کلفت‌ها در محرم بود

پدرم مؤسس حسینیه کودک تکیه کرمانی‌ها بود. معتقد بود باید به کودکان و جوانان در عزاداری‌ها اهمیت داد چراکه در آینده این‌ها قرار است پا جای پای پیرغلامان بگذارند. خوب یادم هست در همین تکیه کرمانی‌ها فردی بود که بچه‌ها را از تکیه بیرون می‌انداخت، چون شیطنت می‌کردند، اما پدرم از پشت تکیه نردبان می‌گذاشت و باز همه آن‌ها را می‌آورد داخل. خیلی از همین بچه‌ها الان برای خودشان هیئتی دارند.

 علاوه بر این حتی با برخورد نامناسب با لات‌ها در محرم و صفر هم مخالف بود. می‌گفت: به خاطر این ماه‌های عزیز لات‌ها کار‌های قبلی‌شان را کنار می‌گذارند و می‌شوند یک عزادار برای سالار شهیدان. آن زمان لات و گردن‌کلفت‌هایی که همه کار می‌کردند؛ درست سه روز مانده به محرم یک شال سیاه به کمرشان می‌بستند و می‌گفتند خادم حسین (ع) هستیم و نوکر آقا.



* این گزارش پنجشنبه ۵ مهر ۱۳۹۷ در شماره ۲۹۶ شهرآرا محله منطقه ثامن به چاپ رسیده است.

آوا و نمــــــای شهر
03:44